کمپ های ترک اعتیاد اجباری، اسارتگاه معتاداني كه آروزي پاك بودن را دارند

تاریخ انتشار: 31 فروردين 1394  -   5:27:06 قبل از ظهر(AM)
پرینت بگیرید
اين جا انسان را عذاب مي‌دهند
کمپ های ترک اعتیاد اجباری، اسارتگاه معتاداني كه آروزي پاك بودن را دارند             
 زانوهايش را در آغوش گرفته و به نقطه اي روي ديوار خيره شده است. سيگارش به فيلتر رسيده اما هنوز به آن پك مي زند. همه درهاي دنيا به رويش بسته شده. بعض، گلويش را مي فشارد؛ با خودش مي‌گويد كاش اتفاقي مي افتاد و او را از اين زندگي فلاكت بار نجات مي‌داد.
مرد جوان غرق در افكارش بود كه ناگهان حرف هاي يكي از دوستانش جرقه اي را در ذهنش زد. به خاطر آورد كه او از يك كمپ ترك اعتياد برايش‌گفته بود كه مي تواند در آنجا مصرف مواد مخدر را ترك كند. انگار جان دوباره اي پيدا كرده بود؛ خودش را جمع و جور كرد، لباس هايش را در ساك كوچكي قرار داد و به راه افتاد. همه اميدش اين بود كه در اين كمپ، اعتيادش را كنار بگذارد، اما هيچ وقت فكرش را نمي كرد كمپي كه قرار بود زندگي را به او بازگرداند و روياي يك زندگي سالم را برايش به واقعيت تبديل كند، شكنجه گاهي است كه نه تنها اعتيادش را ترك نخواهد كرد بلكه به خاطر شرايط نامطلوب و مخرب مركز ترك اعتياد اجباري، دوباره به مواد مخدر پناه خواهد برد.
كمپ ترك اعتياد يا اسارتگاه معتادان

 به گزارش خبرنگار انتخاب خبر، چند سالي است كه كمپ هاي ترك اعتياد، فعاليتشان را در كشور آغاز كرده اند و تا به امروز افراد زيادي براي ترك مواد مخدر به اين مراكز مراجعه كرده و درمانشان را آغاز كرده‌اند. در نگاه اول همه چيز خوب به نظر مي‌رسد، اما وقتي پاي حرف هاي معتاداني كه يك روز به اميد ترك مواد سر از اين مراكز درآورده اند، می نشینید تازه متوجه مي شويد در پشت درهاي بسته بعضي از اين كمپ هاي ترك اعتياد اجباري چه اتفاقات وحشتناكي درحال رخ دادن است كه كمتر كسي از آن خبر دارد.

یک کارشناس تقاضای مواد مخدر در گفت و گو با خبرنگار سایت انتخاب خبر گفت: اینکه  در مراکز ترک اعتیاد و کمپ های غیر قانونی، اعمال مجرمانه ای صورت می پذیرد باید این موضوع را تصدیق کنم و بگویم متأسفانه مراکز زیادی وجود دارند که به صورت وحشیانه ای افراد را برای ترک به این کمپ ها می برند.
عباس دیلمی زادهعباس دیلمی زاده، در ادامه اضافه کرد: متأسفانه  در این مراکزی که اقدام به نگاهدای اجباری یک فرد می کنند، این درخواست از جانب خانواده آن فرد شده است.
مدیرعامل جمعیت خیریه تولدی دوباره با اشاره به تاریخچه شکل گیری کمپ های ترک اعتیاد در کشور گفت: این موضوع بر می گردد به سالها پیش که کمپ ها در ایران شکل گرفتند و کار خود را آغاز کردند. سال 86 در سازمان بهزیستی، پروتکلی مصوب شده بود که کمپ ها نباید هیچ دیواری داشته باشند و حضور در این مراکز اختیاری باشد. رفت و آمد در این کمپ ها آزاد است و باید فرد معتاد احساس آزادی داشته باشد و طبق یک مدل اجتماعی کارشناسی شده اعتیاد را کنار بگذارد، اما متأسفانه با آغاز به کار این کمپ ها پروتکل هایی که برای راه اندازی این مراکز، مشخص شده بود اجرا نشد و در حال حاضر شاهد مراکز ترک اعتیادی هستیم که مانند یک زندان است و هیچ احساس آزادی در آنجا وجود ندارد.
وی تصریح کرد: رفتن به این مراکز با زور و اجبار است و از هیچ مدل اجتماعی استفاده نمی شود و خوب مسلماً وقتی در این مراکز ترک اجباری مواد مخدر از پروتکل خااصی تبعیت نشود، حتماً مباحثی مثل آدم ربایی و نگاهداری غیرقانونی افراد نیز رخ می دهد و متأسفانه شواهدی وجود دارد که افرادی که معتاد نبوده اند سر از این مراکز درآورده اند.
دیلمی زاده ادامه داد: طبق بررسی های انجام شده، امروزه تعداد کمپ های ترک اعتیاد غیرمجاز در کشور بیشتر از کمپ های مجازی هستند که طبق پروتکل های تصویب شده کارشان را ادامه می دهند. فجایعی که در این مراکز رخ می دهد تن هر انسانی را می لرزاند؛ ضرب و شتم، گرسنگی، عدم رعایت بهداشت، توهین به شخصیت فرد و همه این موارد، تازه گوشه ای از مشکلات این کمپ ها هستند.
براساس اطلاعات خبرنگار سایت انتخاب خبر، ورود به کمپ های ترک اعتیاد اجباری، غیرممکن است و حتی اگر فردی بتواند به آن ورود پیدا کند آنقدر آنجا را برایش گل و بلبل می کنند که شاید باور کردنش برای او سخت باشدکه در این مکان چه اتفاق هایی وحشتناکی رخ می دهد. شاید اگر بخواهیم تصویر درستی از محیط کمپ های ترک اعتیاد اجباری داشته باشیم باید به سراغ فردی برویم که تجربه حضور در این مکان را داشته است.
براي گفت و گو با يكي از اين افراد به کمپ ترك اعتيادي كه در یاخچی آباد تهران قرار دارد رفتيم. تصویری که از مرکز ترک اعتیاد در ذهنم نقش بسته است، جایی است که دیوار دارد و درش قفل است. مکانی که بیشتر شبیه زندان است تا مرکز ترک اعتیاد. اما وقتی در مقابل در ورودی آنجا می ایستم و صحنه ای که در مقابل چشمانم نقش می بندد با آن چیزی که در ذهنم بود زمین تا آسمان، فرق داشت.
وارد ساختمانی که تقریباً نوساز است می شوم.  به دنبال ناصر کرمی هستم. او مسئول خانه امید و کارشناس امور کاهش تقاضای مواد مخدر است. طبقه پایین، مردهای پیر و جوانی نشسته اند که با روی گشاده ای خوشامد می گویند. این ها همان افرادی هستند که تا مدتی قبل در دام اعتیاد گرفتار بودند و حالا عزمشان را جزم کرده اند تا اعتیاد را کنار بگذارند.
دفتر کرمی طبقه دوم است. روی در اتاق کرمی، کاغذی چسپانده شده است که رویش نوشته برای ورود احتیاج به هماهنگی نیست. کرمی پشت میز کارش نشسته و به احترام از جایش بلند می شود. او هم دلش پر است از کمپ های ترک اعتیادی که به اجبار و بدون داشتن هیچ تجربه و اصولی قصد دارند فردی را  از اعتیاد نجات دهند؛  مراکزی که به راحتی، فردی را با برچسپ معتاد نگاه می دارند و در این میان، آدم ربایی های زیادی هم رخ می دهد.
او به خبرنگار سایت انتخاب خبر می گوید: متأسفانه سودی که این کار برای افراد سودجو داشته است باعث شده است این کمپ ها کارشان را همچنان ادامه دهند. باید بگویم خانواده ای که فرزندشان دچار اعتیاد شده است برای اینکه به این اعتیاد، پایان دهند به هر ریسمانی چنگ می زنند. وقتی فردی به آنها پیشنهاد می دهد فرزندشان را به فلان کمپ ببرند، بدون داشتن هیچ اطلاعی و اعتماد بی جایی‌که پیدا می‌کنند، حاضر می‌شوند که پاره جگرشان به این مراکز راه پیدا کند.
وی در ادامه اضافه کرد: متأسفانه نداشتن یک الگوی درمانی مناسب در این مراکز و عدم وجود یک چهارچوب مشخص و سود بسیار زیادی که این کار دارد و از طرفی نوع  نظارت ضعیفی که می شود، همه این موارد دست به دست هم می دهند تا مسئولان کمپ های ترک اعتیاد اجباری که متأسفانه در چند سال اخیر مثل قارچ رشد کرده اند، برای به دست آوردن پول بیشتر به هر کاری دست بزنند که آدم ربایی و نگاه داشتن انسان های بی گناه هم قسمت تلخی از این ماجراست.
قرار است با یکی از افرادی که در طی چندین سال بارها گذرش به کمپ های ترک اعتیاد افتاده است و از نزدیک شاهد ماجرای آدم ربایی‌هایی که با یک نقشه شوم و از قبل کشیده شده صورت گرفته بوده است، صحبت کنیم.
اسمش هادی است.30 بهار از زندگی اش گذشته و سالها در دام اعتیاد گرفتار بوده است. 4 ماهی می شود که در این مرکز است و حالا پاک شده است. تجربه ای که او در کمپ های اجباری داشته است برای خودش چند جلد کتاب می شود. وقتی نگاهش می کنم شادی پس از ترک در چهره اش دیده می شود.
چند سال است كه اعتياد داري؟
دقيق نمي دانم اما فكر كنم 15 يا 20 سالي مي‌شود.
چه زماني تصميم گرفتي مصرف مواد را كنار بگذاري؟
سال 82 که ديگر از مصرف مواد، خسته شدم تصمیم گرفتم هر طور كه شده آن را  ترک کنم. به همين خاطر به کمپ های ترک اعتیاد زیادی رفتم اما هيچ فايده اي نداشت. نه تنها مواد را ترك نكردم بلكه از مصرف ترياك به مصرف شيشه روي آوردم و به قول خودمان كارم بيخ پيدا كرد.
چرا فايده اي نداشت؟
خيلي واضح بگويم؛ كمپ هايي كه من براي ترك به آنجا رفتم مراكز غيراستاندارد و غيرقانوني بودند كه فقط به پول فكر مي كردند. شما به مسئولان كمپ هاي غيرمجار پول بده، حاضر هستند هر کسی را برایتان نگه دارند. قبلاً هم گفتم در این مراکز، هدف ترک اعتیاد فرد نیست؛ هدف فقط به دست آوردن پول بیشتر است.
براي هر دوره ترك چقدر پرداخت مي كردي؟
در هر سال، فرق داشت، ولي آخرين باري كه رفتم براي يك دوره 21 روزه حدود 600 هزار تومان پرداخت كردم.
پذيرش اين كمپ ها به چه صورت است؟
بعضي از معتادان را خانواده هايشان مي آورند و بقيه هم مثل من خودشان با پاي خودشان به اين كمپ ها مي روند. البته خود مأموران كمپ ها هم با ماشين در خيابان ها گشت مي زنند و اگر يك كارتن خواب و يا كسي كه چهره اش به معتادان بخورد را  مي گيرند و به كمپ مي آورند.
خوب اگر پاي پول در ميان باشد چرا اين افراد را از سطح شهر جمع مي كردند؟ آن ها كه پولي براي پرداخت نداشتند؟
ماجرا اينطوري ها كه شما فكر مي كنيد نيست. وقتي فردي را از سطح شهر مي گيرند و به كمپ مي آورند، آنقدر كتكش مي زنند تا يك شماره از خانواده اش به مسئولان كمپ بدهد. بعد كه شماره را گرفتند با خانواده اش تماس مي‌گيرند و مي‌گويند پليس، اين فرد را گرفته و شما بايد اين مبلغ را بدهيد تا او را ترك دهيم. اگر هم كسي شماره اي نداشته باشد دوباره در خيابان رهايش مي‌كنند.
چند بار براي ترك به اين مراكز مراجعه كردي؟
دفعاتی که سر از این کمپ ها در آوردم از انگشتان دو دستم بیشتر است. فقط می توانم بگویم خدا نصیب هیچ بنده ای نکند.
چرا دعا مي كني كسي پايش به اين مكان ها باز نشود؟
وضعیت کمپ هاي غيرمجاز، خیلی وحشتناک است. آن جا جرأت نداري به چیزی اعتراض کنی؛ هرکس اعتراض می کرد با لوله و سیم و چوب به جانش می افتادن. حتی خود من یک بار که از شرایط آن جا خسته شده بودم و به آنها گفتم که ديگر نمي خواهم اين جا باشم و قيد ترك كردن اعتياد را زده ام، دست  و پایم را بستند و در وسط كمپ حیاط با لگد به جانم افتادند. من حتی شاهد مرگ افراد بودم. در اين كمپ ها آنقدر انسان را کتک می زدند که طرف کم می آورد و جانش را از دست می داد و به راحتی می گفتند به خاطر نرسیدن مواد، جان باخته است.
وضعیت غذا و بهداشت به چه صورت بود؟
غذا فقط سیب زمینی آب پز و تخم مرغ بود. بعضی از روزها هم برنج بود؛ آن هم برنجی که اصلاً دم نکشیده بود. وضعیت بهداشت هم اسف بار بود. دستشویی که فقط دو بار در روز اجازه استفاده می دادند و حمام هم هفته ای یک بار. اما من در 36 روزی که آنجا بودم حتی یک بار هم از حمام استفاده نکردم. از همه بدتر این بود که یک تیغ می دادن و می گفتن همه باید با این تیغ، صورتشان را اصلاح کنند؛ اما من هر بار بهانه می آوردم و صورتم را نمی زدم.
با اين مركز از چه زماني آشنا شدي؟
الآن حدوداً 6 ماهي است كه با اين مركز، آشنا شده ام و خدا را شكر در اين مدت با اينكه در اينجا آزادي كامل دارم و حتي درِ كمپ هميشه باز است، اما حتي يك بار هم به فكر مصرف مواد نيفتاده ام.
گزارش از: جعفر پاکزاد

هیچ نظری موجود نیست: