بخت بد دختران معتاد

«بخت» بد دختران معتاد

می‌خواهید لباس‌ها را در ماشین رخشتویی بیاندازید، جیب‌ها را می‌گردید تا احیانا دستمال کاغذی در آن نباشد، ولی به جای دستمال، باقی‌ماند‌ه‌های «شیشه» یا «کراک» پیدا می‌کنید. واکنشتان چیست، به خصوص اگر لباس مال دخترتان باشد؟

روبرو شدن با این واقعیت که فرزند مواد مخدر استفاده می‌کند، هر مادر و پدری را شوکه می‌کند. ماجرا فاجعه‌بارتر به نظر می‌رسد اگر «مچ» دختری را بگیرند!
برای‌تان به یک اندازه مصیبت‌بار است که پسر، یا دخترشما مواد مخدر استفاده کنند، یا معتاد شده باشند؟ یا آن را برای دختر مصیبتی می‌دانید که «بی‌آبرویی» میان در وهمسایه را هم به دنبال دارد؟ تازه اگر موفق شوید به موقع به دادش برسید و نجاتش دهید؟ آیا شانس یک دختر با یک پسر که ترک اعتیاد کرده برای پیدا کردن کاریا همسر یکی است؟
اعتیاد، آلمان و ایران دارد
بعضی ها می‌گویند زن معتاد همه جای دنیا با پیش‌داوری‌های بسیار روبروست. او زنی «بی‌اخلاق و بی‌عفت» هم به شمار می‌آید. خسرو منصوریان، از مدیران و بنیان‌گذاران « انجمن حمایت آسیب‌دیدگان اجتماعی» با این نظر مخالف است و می‌گوید قضاوت درباره اعتیاد به این بستگی دارد که معتاد در کجا زندگی کند. در ایران یا مثلا در آلمان. مکان اعتیاد خیلی چیزها را تعیین می‌کند، هم امکان‌های درمان، هم نگاه جامعه را. به عبارت دیگر زنان در کشوری مثل ایران آسیب‌پذیرترند و با سختی‌های بیشتری روبرو می‌شوند. آن‌ها اعتیادشان را تا جایی که بشود پنهان می‌کنند و این، درمان آن‌ها را نیز مشکل‌تر می‌کند.
خسرو منصوریان می‌گوید: «در کشورهای در حال توسعه یا رشدنایافته‌ای مشابه ما، زن چه در درون خانواده‌اش به دلیل آن تابوهای اجتماعی و به دلیل محیطهای بسته‌ی اجتماعی، چه جوامع مذهبی نیز متأثر از این قضیه هستند علاوه بر دیگر محدودیت‌ها، برای زن شرایط خیلی متفاوت‌تر از آنچه هست که برای مرد وجوددارد.»
به نظر منصوریان خشونتی که در حق زن معتاد در این کشورها روا می‌شود به مراتب شدیدتر است.
زندگی یک معتاد پس از ترک اعتیاد هم به سختی روی روال قبل از آن می‌افتد. از یافتن شغل گرفته تا تشکیل خانواده، همه و همه تحت تاثیر این دوره سیاه قرار می‌گیرد. پیدا کردن کار برای جوان‌های ایرانی به خودی خود مشکل است، چه برسد که زن باشند و مهر «اعتیاد» هم بر پیشانی‌شان حک شده باشد.
یا یک نمونه دیگر: شانس ازدواج! اگر یک دختر معتاد باشد، حتی فرض را بر این بگذاریم که اعتیادش را ترک کند، آیا شانس ازدواج‌کردنش با یک پسر معتاد برابر است؟ معمولا می‌گویند برای پسرمان زن بگیریم، بلکه «سر عقل بیاید».
خسرو منصوریان در این باره می‌گوید: « حتی وقتی خانواده‌ی دختر می‌داند که پسر معتاد است، حاضر می‌شود دخترش را به او بدهد. شما همین معادله را برعکس کنید. اگر دختر معتاد باشد، آیا کسی حاضر هست او را بگیرد، برای این که او اتفاقاً با شوهر کردن ترک اعتیاد کند؟ ساده است که نه! پس بنابراین می‌بینید که زن چقدر آسیب‌پذیرتر است و از محدودیت‌های بیشتر برای دستیابی به فرصت‌های برابر با مردها، اصلاً فرصت‌ها برابر نیست».
اعتیاد زنان عواقب دیگری نیز دارد: در اغلب موارد به فروپاشی خانواده و یا اعتیاد فرزندان هم منجر می‌شود. شاید این هم یکی از «دلایل» برخورد خشونت‌بار با زن است که در نگاه جامعه مستحق «مجازات» است.
پیشگیری ثانویه
پیشگیری ثانویه آن سری اقداماتی است که از گسترش ابعاد اعتیاد جلوگیری می‌کند. خسرو منصوریان می‌گوید پیشگیری ثانویه به همان اندازه اهمیت دارد که درمان اعتیاد یا راه‌هایی برای پیشگیری اولیه آن. او می‌گوید نباید گذاشت کار از کار بگذرد و فرد معتاد پله پله سقوط بیشتری کند: « به یک دختر توی مدرسه شیشه یا کراک دادند یا توی میهمانی چند دفعه این ماده را مصرف کرده است. حالا اگر ما بیاییم و این را بپوشانیم، یعنی صورت مسأله را پاک کنیم به جای این که حلش کنیم، یا احیاناً برخوردهای خشن و تند کنیم، هر دو حالتش مثل هم می‌ماند. این بچه تا آخر خط جلو می‌رود. ولی اگر آمدیم و نشستیم و خیلی صمیمانه با یک مشاور با یک کارشناس زیربط با این دختر صحبت کردیم و نگذریم وضع از آنچه هست بدتر شود. چون وضع بد هست».
او برای روشن شدن این «بد» و «بدتر» می‌پرسد: «معتاد به شیشه را چه جوری می‌توانیم ترک دهیم؟ کراک را چه جوری؟ هرویین تدخینی یا تزریقی را چه جوری می‌توانید؟  آیا ترک آن به آسانی ترک تریاک است؟ قبلاً پیش می‌امد که یک نفر سالیان سال معتاد به تریاک بود. ولی امروز هم شیشه مصرف می‌کند هم مشروب الکلی می‌خورد، هم هروئین را تزریق می‌کند و هم کراک می‌کشد. یعنی چهارمصرفه است. این به آن آسانی که می‌توانستید یک معتاد به تریاک را درمان کنید یا ترک اعتیاد بدهید، قابل مقایسه نیست».
با فرزندتان صمیمی باشید!
در کشوری که جوان‌هایش احساس می‌کنند در هر قدم و برای هر خواست طبیعی با هزاران مجازات روبرو می‌شوند، گسترش اعتیاد چیز عجیبی نیست. در چنین شرایطی خانواده‌ها می‌توانند عامل فشار بیشتر باشند یا از این فشار کم کنند. خسرو منصوریان بر برداشتن فشارها بر جوانان تاکید می‌کند و کم کردن فاصله با آن‌ها. او می‌گوید آن چه اثر ندارد، یا در بیشتر موارد  اثر معکوس دارد خشونت است و تنبیه!
« وقتی خانواده‌ها متوجه یک چنین دردهای بی‌درمان  می‌شوند، که الان خیلی‌هاشان شده‌اند، بلافاصله به فکر انتقام گرفتن یا به فکر مجازات کردن یا به فکر زندان انداختن می‌افتند. می‌گویند بندازینش زندان تا "آدم" بشه. نه! آدم که هست، فقط آنجا می‌رود با ابتلا به ایدز برمی‌گردد».
او پیشنهاد می‌کند از سیستم‌های مشاوره و راهنمایی در مدارس در مراکز مربوط به شهرداری، وزارت بهداشت و درمان یا کلینیک‌های بیماری‌های رفتاری، کلینیک‌های مثلثی، از NGOها کمک گرفته شود.

«و پدر و مادرها سعی کنند در ایام فراغت با بچه‌ها باشند و به خصوص در این تابستان کمی بیشتر به بچه‌ها نزدیک شویم تا بتوانیم آن‌ها را از درغلطیدن به آزمایش آنچه از دید آن‌ها ناشناخته، مخفی و پنهان است، اگر خطرناک هستند، خیلی صمیمانه و دوستانه مانع شویم. نه با پرخاش، نه با اذیت و آزار»

هیچ نظری موجود نیست: