مزایا و مضرات رواج و استفاده از قارج جادویی و الکالوئید سیلوسایبین در بین جوانان ایرانی

سلام . آقای دکتر  یزدان نیاز . من مطالب شمارو دنبال میکنم و واقعا سه سال است در دو وبلاگ شما مطالب رو دنبال میکنم .
اگاهی رسانی از عوارض مواد مخدر بهترین روش برای سلامتی مردم ایران میباشد .
آیا به نظر شما برای جولوگیری شیوع گل جدید که بیشتر جوانان را با میزان بالای تی اچ سی و مواد افروده ... به ان گرفتار کرده است را میتوان با قارچ سیلوسایبین رها کرد ؟
! چون با داشتن حالت دفاعی بدن در مقابل سیلوسایبین بعد از چند بار استفاده اشتیاق استفاده در فرد از بین میرود.
به نظر شما آیا این راه مناسبی هست یا ممکن است جوانها روی به قارچ بیاورند و چگونه میتوان این گرایش و آگاهی را در مردم ایجاد کرد به خصوص در جوانان .؟
ممنون میشم سوال من رو در کانال یا سایتتون قرار بدید و راه بهره مندی درست از قارچ سیلوسایبین را مفصل توصیف کنید .
جدای از این صحبت آقای دکتر بنده احساس میکنم سیلوسایبین دریچه هایی از ناخوداگاه را باز میکند که اطلاعات دریافتیاز حس ۵ گانه و حس ششم رو‌ با ضبطی قوی در ناخوداگاه قرار میدهد . یعنی اطلاعات ورودی روحیه ی شما را میسازند یا تخریب میکنند . و احساس میکنم که در زمان استفاده از سیلوسایبین باید خود را در معرض بهترین حالات قرار داد تا در ناخوداگاه ثبت شود .
اگر هم تونستید مطلب و نظر خود رو راجه به این موضوع بیان کنید . علاقه مند هستم نظر شما رو در این مورد بدانم .
تشکر فراوان .



سلام و سال نو شما مبارک 
چند روز قبل من با خبرنگاری در رابطه با قارچ جادویی یک مصاحبه کردم اما نمی دانم کی چاپ می شود
این احساس که حرف های شما بسیار مشابه با سوالات مطرح شده  در ان مصاحبه است برایم جالب است !!
در هر صورت چون از نظر من اگر من قبل از چاپ ان مصاحبه بخواهم انرا در وبلاگم نشر کنم  دور از اخلاق کاری من است اما قسمتی از انرا که نظرات خود است و می دانم مطبوعات ممکن است ان را درز گرفته برای شما می نویسم 

متاسفانه رسانه های ایران اطلاعات صحیح و علمی درباره اثرات این قارچ ارایه نداده اند.
فقط بعضی از مسئولین برای ترساندن جوانان، اظهار نظرهایی کرده اند. که البته اظهار نظرهای آنان بدون سندیت علمی است.


در حالی که امروزه، در سایر کشورها، گرایش به سمت درمان بیماری ها و اختلالات روانی با استفاده از قارچ است. در آن کشورها مطبوعات و رسانه ها اخبار صحیح وعلمی از قارچ به مردم می دهند. از پژوهشهای دانشگاه ها صحبت می کنند. آنها از درمان افسردگی با قارچ به عنوان یک درمان ریشه ای و انقلابی و حتی "یک بار برای همیشه" نام می برند. در حالی که در ایران، من روان پزشکی را نمی شناسم که از تاثیر دارویی قارچ اطلاع داشته باشد. شما کافیست، در گوگل، به انگلیسی، درمان افسردگی با قارچ جادویی دانشگاه جان هاپکینز را جستجو کنید.

 

البته، سوء تفاهم نشود. آنچه من می خواهم بگویم این است که فقدان، ضعف، و عدم انعکاس اخبار پیشرو و مترقی علمی دنیا، در ایران را نشان دهم. نه این که بگویم افسردگی فقط با قارچ درمان می شود. هرگز چنین ادعایی ندارم.

 


 در ایران، مسئولین با ذکر مطالب واهی باعث می شوند جوانان نسبت به آنها بی اعتماد شوند و حرف های اآنها را دیگر در هیچ زمینه ای قبول نکنند.


هر سال در امریکا نزدیک به 300 مرگ با داروی ضد افسردگی فلوکسیتین Fluoxetine  ثبت می شود. اما در طی 2500 سال مصرف قارچ تاکنون یک مورد مرگ مربوط به آن گزارش نشده است. تنها یک نفر با خوردن قارچ فوت کرده است. آن هم فردی بود که از بیماری اسکیزوفرنی رنج می برده. در واقع به دلیل قارچ نمرده، بلکه به دلیل تداخل قارچ با بیماری روانی کشته شده، آن هم با پایین پریدن از پشت بام و خودکشی. اما ببینید رسانه ها چه غوغایی به راه انداخته اند. آنها  نمی نویسند که یکی از اولین کسانی که داروی ضد افسردگی فلوکسیتین را خورد یک تفنگ برداشت و به محل کار خود رفته و 12 نفر را به تیر بست و کشت.


 این سو گیری بیشتر به خاطر آن است که اگر به راستی ترکیبات سیلوسایبین به صورت دارو برای درمان افسردگی وارد بازار شود، تقریبا 2000 کارخانه دارو سازی در آمریکا و اروپا باید تعطیل شود.
آیا آنها حاضر می شوند بیماری که باید 30 سال فلوکسیتین بخورد را برای همیشه درمان کنند؟
آیا شرکتهای داروسازی راضی می شوند، در کنار فلوکسیتین فروخته شده، از فروش انواع مکملهای غیر ضروری امتناع بورزند؟
آیا آنها رضایت می دهند در کنار فروش فلوکسیتین، از فروش انواع داروهای خواب صرف نظر کنند؟
بهتر است کمی اعتماد کورکورانه ای را که نسبت به داروهای غربی و مدرن داریم را کمی با شک نگاه کنیم.
من هرگز نگفته و نمی گویم که آن داروها هیچ خدمتی به بیماران نکرده. خود من هم بارها در تجویزهایم از آن داروها استفاده کرده ام. اما زنجیر کردن یک بیمار، یک عمر، به یک دارو، آیا عادلانه است؟ آیا وقت آن نرسیده که به طور تلفیقی و کل گرایانه به بیمار، تشخیص، و درمان نگاه کنیم؟

 

برای مرگ با قارچ باید 7 کیلو از آن را خورد. زیر 7 کیلو هیچ تخریبی ندارد. حال می گویم، من 1 کیلو قارچ می خورم و شما 1 کیلو فلوکسیتین. کداممان خواهیم مرد؟!


من در مورد افزایش مصرف این قارچ در بین جوانان نظر خاصی دارم که ممکن است سوء تعبییر شود
برای همین ابتدا بگویم که نزدیک به 43 در صد جوانان ما در بین سنین بلوغ تا 30 سالگی دچار درجاتی از بیماری افسردگی، اضطراب، و اختلال ژنتیک در آنزیم ها مغزی هستند. این گروه برای کاهش اضطراب درونی و فشار عصبی رو به مصرف مواد مخدر به خصوص مخدر گل می آورند. از نظر من این شیف کردن از مخدر گل به سمت قارچ جادویی می تواند جلوی افزایش معتادین به مخدر گل را کم کند.

 این مسله را در نظر داشته باشیم که طبق گزارشهای علمی، خطر مصرف قارچ روانگردان به اندازه مصرف یک قرص آسپرین است. اما خطر مصرف گل به اندازه مصرف هروئین است. مصرف قارچ جادویی "خود-بس" self-limit است. یعنی با مصرف هر چه بیشتر قارچ جادویی ولع شما کمتر می شود و به ادامه مصرف آن بی علاقه تر می شوید.

 مصرف قارچ جادویی تمایل به مصرف مواد مخدر دیگر را هم کاهش می دهد. البته این حالت زمانی پیش می آید که شما دارای یک مرام فکری یا دین و یا راه رسمی برای زندگی باشید.

 مصرف قارچ زندگی شما را هدفمند می کند، البته اگر هدفی در کار باشد! اما اگر مصرف کننده، انسانی بدون پایه اعتقادی و یا مرام مشخصی باشد و در هنگام مصرف قارچ از مخدر گل یا سایر مخدرها استفاده میکند، نه قارج بلکه هیچ جیز دیگری نمی تواند او را تغییر هویتی بدهد. مضاف بر این که قارچ برای کسی که مخدر دیگری مصرف می کند، بسیار خطرناک است

هیچ نظری موجود نیست: